رهبر حزب کنگرۀ ملی
عبداللطیف پِدرام مشهور به لطیف پدرام سیاستمدار، نویسنده، شاعر، روزنامهنگار، عضو مجلس نمایندگان در دوره شانزدهم از ولایت بدخشان و رهبر حزب کنگرۀ ملی خُراسان / افغانستان است.او از تاجیکهای خُراسان / افغانستان است. پدرام از دانشگاه سوربن پاریس دکترای اسلامشناسی دارد. او سه دوره برای ریاست جمهوری خُراسان / افغانستان در انتخابات نامنویسی کردهاست. نام او نخست برای کوششهایش در راه حقوق زنان بر سر زبانها افتاد. در سالهای جنگ دربرابر نیروهای شوروی در جبهه فرهنگی مقاومت مبارزه کردهاست. هماکنون؛ او رهبر حزب کنگرۀ ملی است، عبداللطیف پدرام باورمند است که خُراسان / افغانستان به بحران ملی دچار شده و راه حل آن را هم نظام فدرالی میداند که اگر این کار صورت بگیرد خُراسان / افغانستان قطعا به یک بحران بزرگ دیگر دچار خواهد شد.
واژهای پِدرام در فرهنگ مُعین به این معنیها آمدهاست: آراسته، نیکو، خوش، خجسته، فرخ، همیشه و پاینده.
زندگینامه:
او در سال ۱۹۶۳ در استان بدخشان و در خانوادهای فارسیزبان با اصالت تاجیک زاده شد. پدرام نویسنده، شاعر، روزنامهنگار و استاد ادبیات فارسی است. او سرپرست کتابخانه «مرکز فرهنگی حکیم ناصر خسرو بلخی» بود. نخست از پشتیبانان دولت کمونیستی بود، اما خیلی زود بهطور آشکارا به نکوهش و مخالفت با اشغال شوروی در افغانستان پرداخت و به احمد شاه مسعود پیوست. او بیشتر سالهای جنگ را در خُراسان / افغانستان سپری کرد و دور تا دور این کشور را پیمود تا فعالیتهایش را انجام دهد. لطیف پدرام در نهایت با پیشروی گروه طالبان که بیشتر متشکل از پشتونهای افغانستان است و سیاستهای جداسازی زبانی و قومی این گروه، وادار به تبعید شد. پیش از برگشتن به خُراسان / افغانستان پس از سرنگونی طالبان، مدتی را در فرانسه سپری کرد و علوم سیاسی مطالعه کرد و برای ترویج شعر و ادبیات فارسی تلاش کرد.
دیدگاههای سیاسی:
لطیف پدرام از پشتیبانان سکولاریسم، فدرالیسم و تمرکززدایی در خُراسان / افغانستان است. او فساد را محکوم کرده و بهشدت با بنیادگرایی اسلامی مخالف است. او هوادار یک خُراسان / افغانستان مستقل، ولی نامتمرکز است و باور دارد که این کشور باید به ناحیههای خودمختار که هر کدام پایتخت ناحیهای خود را دارند، تقسیم شود.
هرچند که حزب او چند قومی است و تا کنون تنها حزب مخالفی بودهاست که با هیچ گروه مسلحی در پیوند نبوده، برخی او را یک سیاستمدار ملیگرای تاجیک میدانند.
شاید یکی از بحثبرانگیزترین گفتههای او درخواستش برای تغییر نام کشور افغانستان باشد در بسیاری از مقالههایش، او برای حل منازعات و کشمکشهای قومی در افغانستان، پیشنهاد دادهاست که نام «افغانستان» به خراسان تغییر داده شود که نام این منطقه در سدههای میانه بودهاست. گفتهٔ او بر این اساس است که نام کنونی این کشور، «افغانستان»، به معنی «سرزمین پشتونها» است و دیگر گروههای قومی نادیده گرفته میشوند.